هر پیغمبری، هر مشکلی داشت. مشکل نوح تبلیغ زیاد او و عدم هدایت مردم بود. و امام حسین (ع)روز عاشورا 3 سخنرانی کرد هیچکس گوش به حرفش ندادند.
نوح هم همین طور. اصلاً نمیخواهم قیاس کنم. چون در این زمینه تحقیق نکرده ام. اما با یک نگاه ساده، آدم تاریخ انبیا را که میبیند، مشکلاتش را میبیند، و در یک نگاه ساده میبیند که مشکلات امام حسین (ع)بیش تر بوده است.
مشکل حضرت یحیی چه بود؟ شاهی زمان او بود و عاشق دختری شد. خواست ازدختر استفادهی جنسی و شهوتی کند، دختر گفت: اگر میخواهی من از آن تو باشم باید یحیی پیغمبر را بکشی و او به خاطر رسیدن به فحشای خود، پیغمبر خدا را گرفت و سرش را برید و در طشت گذاشتند، این را شیعه و سنی به قطع میگویند. در تاریخ هم هست. خود امام حسین (ع)هم در سخنانش بر این تکیه میکند که دنیا این قدر پست است که به خاطر یک دختر فاحشه پیغمبر را میکشند.
مصیبت حضرت یحیی این بود که سر مبارکش را که در طشت گذاشتند، همان مصیبت را امام حسین (ع)هم داشت. حضرت زکریا پدر حضرت یحیی تحت تعقیب قرار گرفت و به باغی رفت. مأموران ریختند پیغمبر بزرگوار را بکشند، یک درخت توخالی بود، حضرت زکریا در آن رفت. مأمورین شاه آمدند درخت را اره کردند. پیغمبر را از وسط دو نیم کردند، در کربلا هم بیش از دهها زخم بر بدن امام حسین (ع)زدند. من که نگاه میکنم هر مشکل و مصیبت هر پیغمبری را امام حسین (ع)داشته است.
بنا بر این اگر مردم به جای اشک، خون گریه کنند، میارزد. باید از مادرانی که محرم حتی برای بچههای شیرخوارشان لباس سیاه میدوزند، باید از آن مادران تشکر کرد. باید از آن بازاریها و اداریها و کارمندان که برای امام حسین (ع)عزاداری میکنند تشکر کرد و ما قدرش را نمیدانیم.
و حال سوال این است ما وبلاگنویسان چه کرده ایم برای امام حسین(ع).....؟
آیا وظیفه ما فقط سینه زدن و گریه کردن است؟!!
و من مینویسم و نوشتهام که حسینجان فدای تو و اهل بیتت....تو هم میتوانی بنویسی؟